در این مقاله به برسی کامل بازی شاهزاده ایرانی : تلفیقی با ایران باستان (Prince of Persia: The Lost Crown) میپردازیم. سری بازی شاهزاده فارسی، چه آن نسخههای کلاسیکش و چه نسخههای ریبوت شدهاش توسط یوبیسافت، هیچگاه حال و هوای یک اثر پارسی را به گیمر منتقل نمیکردند. آثاری که اگرچه گیمپلی سرگرمکنندهای داشتند، اما هرگز فراتر از یک بازی خوب یا نهایتا خیلی خوب نرفتند و بعد از مدت کوتاهی، جای خود را به سری اساسینز کرید دادند.
چندوقتی بود که طرفداران دوباره خواهان یک نسخه جدید از این سری شدند. البته که درخواست آنها بیشتر حول محور یک نسخه سه بعدی از بازی میچرخید و یوبیسافت با معرفی تریلر نهچندان جذاب بازسازی قسمت Sands of Time تصمیم داشت تا درخواست طرفدارانش را پاسخ دهد، حرکتی که به خاطر کیفیت بسیار بد این تریلر با شکست مواجه شد.
گذشت و در برنامهای که یوبیسافت ترتیب داده بود، تریلری از یک تجربهی دو و نیم بعدی از مجموعه که همان روزها هم من را خیلی به خود جذب کرد منتشر شد. طرفداران بازی، خیلی این تریلر را جدی نگرفتند و با وجود این که جذاب به نظر میرسید، اما گویی یک تجربه ساده و جمع و جور بود تا یوبیسافت بتواند کمی گیمرها را با نسخههای قدیمی سری آشنا کند و از طرفی، تریلر ریبوت نسخه اول یوبیسافت فراموش شود و یک نسخه جدید از این سری بازی داشته باشیم که طرفداران را فعلا ساکت نگه دارد.
حال حدود بیست ساعتی از تجربه من از این بازی میگذرد و به جرات میتوانم بگم که نه تنها The Lost Crown یک پرینس آو پرشیا معمولی نیست، نه تنها یکی از بهترین بازیهای مترویدوانیایی موجود حال حاضر نیست و نه تنها صرفا یک بازی 2.5 بعدی سرگرم کننده نیست بلکه یکی از پارسیترین و ایرانیترین تجربههاییست که در طول عمر خود تجربه کردم. با درنا پی سی همراه باشید که قراره مفصل راجب این بازی بحث کنیم! 🙂
- ژانراکشن-ماجراییپلتفرمرمترویدوانیا
- تاریخ انتشار۲۸ دی ۱۴۰۲
- پلتفرمهاایکس باکس سری ایکسپلی استیشن 5پیسینینتندو سوییچ
- ناشر بازییوبیسافت
- سازندهیوبیسافت
- حالت بازیتک نفره
- درجه سنی بازیمناسب برای ۱۰ سال به بالا
در وبسایت درنا پی سی عضو باشید :
داستان پرینس آو پرشیا، با کاتسینی از روزگار ایران زمین آغاز میشود. کشوری که روزگاری باشکوهترین تمدن تاریخ رو رقم زده و داریوش شاه، با گسترش عدالت، دانش و تمدن خود زیر سایه پرهای سیمرغ، آفریده و نماینده اهورامزدا و محافظ زمین به سلطنت در آن میپرداخته.
حال، مدتها از شکوه ایران گذشته و اگرچه کماکان یک کشور قوی، زیبا و متمدن محسوب میشود، اما مشکلاتی از جمله ناپدید شدن سیمرغ طی سی سال گذشته، حمله کوشانیان از شرق و بدتر از همه قحطی منجر به ضعیف شدن ایران زمین شده.
بازی، با حمله مجدد کوشانیان آغاز میشود و مثل همیشه، جنگجویان گارد جاویدان که فرماندگان آن یعنی وهرام، شیر سفید و فرمانده گروه، سارگون شاگرد آناهیتا و کاراکتر اصلی بازی و در ادامه نیت، اوراد، منولیاس، آرتابان و راجن هستند از ایران زمین دفاع میکنند و سارگون که در پارس به اسم یاشاوار شناخته میشود با شکست دادن یوویشکا، فرمانده کوشانیان تا مدتی به جنگ خاتمه میدهد.
وقتی که همه در تخت جمشید جمع میشوند و سارگون از ملکه تومیریس نشان وفاداری دریافت میکند، آناهیتا معلم سارگون شاهزاده غسان را میدزدد و سفر بازیکن از اینجا آغاز میشود.
کوه قاف محل زندگی سیمرغ است و در طول تاریخ پارس، خانواده سلطنتی به این مکان سفر میکردند تا سیمرغ پادشاه بعدی را انتخاب کند. حال به نظر میرسد که آناهیتا قصد دارد تا شاهزاده غسان را به این مکان برده و با تحمیل خود به عنوان ملکه بعدی قدرت ایران را به دست بگیرد.
البته اگر فکر کردید که داستان بازی به همین سادگی است، سخت در اشتباه هستید چرا که خیلی زود قرار هست تا تمام معادلات ذهنیتان به هم بریزد و پیشنهاد میکنم برای کشف ادامه داستان، حتما سری به بازی بزنید.
پرنس آو پرشیای جدید، پر است از داستانهای بزرگ و کوچیکی که یا در ماموریتهای اصلی و یا در ماموریتهای فرعی برای بازیکن تعریف میشوند و در این بین بازیکن باید با مطالعه اشیاء باستانی باقیمانده از زمان داریوش، علت افت قدرت ایران در چند سال گذشته و تاریخ کوه قاف و در کل لور بازی را مطالعه کند.
ایرانیزه شدهترین نسخه پرنس آو پرشیا! این عبارت من درآوردی به نظرم بهترین توصیف برای وصف شرح حال داستان The Lost Crown است. با اینکه بازیهای مختلف این مجموعه همیشه نام ایران را یدک میکشیدند، ولی در خیلی از آنها معمولا بیشتر حس و حالی عربی و در برخی نسخهها حتی غربی بر فضای کلی روایت و اثر غالب میشد. با این حال نسخه جدید بازی از همان ابتدای داستان، نشان میدهد که چقدر سازندههایش روی تاریخ و فرهنگ ایران باستان مطالعه داشتهاند و سعی کردهاند داستان را مبتنی بر آنها پیش ببرند.
همهچیز از حمله سپاه کوشانیان به ایران آغاز میشود و درست زمانی که بوی شکست و ناامیدی سراسر میدان نبرد را فرا گرفته است، جنگجویان گارد جاویدان که تعدادی از بهترین مبارزهای ایرانی هستند، وارد نبرد میشوند و سرنوشت آن را تغییر میدهند. سارگون، کاراکتر اصلی بازی، یکی از اعضای این گارد است و پس از اینکه موفق به نابود کردن سردار کوشانی میشود، عزت و احترام زیادی نصیبش میشود. ولی این خوشی چندان عمر طولانی ندارد و با دزدیده شدن شاهزاده غسام، حال گارد جاویدان باید راهی کوه قاف شود؛ کوهی برآمده از دل افسانهها و ادبیات ایرانی.
هیچ، تکرار میکنم هیچ دکمهای روی کنترلر شما وجود ندارد که بلا استفاده باشد و در طول بالا رفتن از پلتفرمها و سکوهای بازی تمام انگشتان شما در حال حرکت است و از همین رو بازی تمرکز بسیاری طلب میکند.
به شخصه بازی را روی آخرین درجه سختی یعنی حالت جاویدان تجربه کردم و تجربه بازی را روی حالت ماجراجویی گذاشتم. در واقع شما به دو صورت هدایت شده و ماجراجویی میتوانید بازی را تجربه کنید که در حالت اول اهداف روی نقشه مشخص شدهاند و در حالت دوم باید داستان را دنبال کنید و از علائم محیطی برای پیدا کردن راهتان استفاده کنید.
بازی به دو بخش مهم تقسیم میشود. بخش پلتفرمها و سکوبازیها که خود تجربهای واقعا سخت است و دقت بسیاری میطلبد و در ادامه مبارزات بازی که در درجات سختی بالاتر یک دارکسولز واقعی را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
البته که همانطور که ذات یک اثر مترویدوانیایی میطلبد، شما مدام باید به محیطهای قبلی بازگردید تا مهارتهای خود را روی پلتفرمها و دشمنانی که قبلا نمیتوانستید شکست دهید امتحان کنید.
با هر بار مردن به چکپوینت قبلی که در بازی به اسم درختان واک واک شناخته میشود باز میگردید و بخشی از کریستالهای خود که حکم پول بازی را دارند از دست میدهید. داخل درختان واک واک بعضا موجوداتی زندگی میکنند که میتوانید از آنها کمک بگیرید و با آنها صحبت کنید و یا این که طلسمهای خود را مدیریت کنید و قدرتهای خود را بسته به زیستبومی که در آن هستید تنظیم کنید.
مکمل طراحی عالی جنبههای پلتفرمینگ بازی، سیستم غنی مبارزههای The Lost Crown است. شخصیت سارگون دو شمشیر به اسم قیس و لیلا دارد و به مرور زمان انواع و اقسام کمبوها و حرکتها را یاد میگیرد که مبارزههای بازی را خیلی فراتر از صرفا پشت سر هم زدن یک کلید کردهاند. برای مثال اگر کلید ضربه زدن را با جهتهای مختلف ترکیب کنید، نوع ضربه عوض میشود و میتوانید زیر پای دشمن را خالی یا او را به سمت آسمان پرتاب کنید و در آنجا حسابش را برسید. البته حسابش را برسید شاید عبارت درستی هم نباشد؛ چرا که دشمنان در بازی اصلا دست و پا بسته نیستند و مخصوصا زمانی که تعداد آنها کمی بیشتر میشود، میتوانند حسابی سارگون و شما را اذیت کنند. به همین دلیل هم همانقدر که استفاده از انواع درست ضربهها در بازی اهمیت دارد، یاد گرفتن اصولی دفع ضربه آنها یا همان پَری کردن بهموقع و جاخالی دادن هم حائز اهمیت است. مخصوصا که دشمنان تنوع خوبی هم دارند و شیوه مبارزه با هریک از آنها متفاوت است.
سازندههای The Lost Crown برای شخصیت اصلی بازی مسیر خوبی برای پیشرفت و ارتقا هم در نظر گرفتهاند. برای مثال پس از مدتی یک تیرکمان هم پیدا خواهید کرد که به چند شکل مختلف قابلاستفاده است و تنوع روشهای مبارزهای را بیشتر میکند یا حتی میتوانید با مراجعه به آهنگر، قدرت شمشیر و تیرکمان خودتان را بالا ببرید. از طریق درختهایی که حکم چکپوینت را دارند، میتوانید گردنبند سارگون را شخصیسازی کنید که خود آنها هم انواع مختلفی دارند و مثلا میتوانند کمبو جدیدی اضافه کنند یا مهارتی به سارگون بدهند که در لحظه مرگ، یک شانس مجدد برای مبارزه پیدا کند. پیدا کردن ترکیب درست گردنبندها و یادگرفتن اصول مبارزهای مختلف بازی با جزییات زیادی کار شده است و در نتیجه آن، نبردها گاهی حتی حسی شبیه به یک بازی سبک فایتینگ پیدا میکنند که باید با بلد بودن کمبوها و زمانبندی درست، دشمن را شکست دهید و اصطلاحا مش کردن دکمهها کمکی نخواهد کرد.
همه این توضیحات را دادم تا به اینجا برسم که Prince of Persia: The Lost Crown، با تمام ویژگیهایی که به آنها اشاره کردیم در نقطه مقابل خیلی از بازیهای بزرگ یوبیسافت در سالهای اخیر قرار میگیرد. در اینکه این شرکت بازیهای خاطرهانگیز زیادی داشته است شکی نداریم ولی در اکثر بازیهای چند سال گذشته آنها، تقریبا میشد ردی از یک سیستم آشنا دید که فقط در جهانهای مختلفی پیاده شده و ظاهر آن بسته به هر بازی تغییر یافته است. به همین دلیل فکر میکنم اگر شاهزاده ایرانی در قالب یک بازی اکشن سومشخص صاحب نسخهای جدید میشد، ممکن بود درگیر همین یکنواختی شود. ولی The Lost Crown دقیقا برعکس این اتفاق را رقم زده است و تیم توسعه آن با رفتن به سراغ المانهای مترویدوینیا و اضافه کردن چاشنی خلاقیت به بازی، اثری ارائه دادهاند که هرگز از نفس نمیافتد و میتواند هم برای طرفداران این سبک از بازیها و مجموعه پرنس و هم برای هر علاقهمند به ویدیو گیمی، حسابی لذتبخش باشد. The Lost Crown شروع بسیار خوبی برای سال ۲۰۲۴ است و میتوان با خیال راحت آن را به همه گیمرها پیشنهاد کرد. ممنون که تا آخر این مقاله با درنا پی سی مگ همراه بودید.